خانه / زندگینامه شهدا / شهید امیر حسین بهرامی

شهید امیر حسین بهرامی

بسم الله الرحمن الرحیم : مورخه : به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا که درخت اسلام را با خون خود آبیاری کردند .خاطرات و زندگی نامه شهید امیر حسین بهرامی : با سلام خدمت تمام مسئولان بنیاد شهید اقلید . شهید امیر حسین بهرامی در ۲۰ شهریور سال ۱۳۴۶ در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد . شهید امیر حسین در سال ۱۳۵۵ به دبستان رفت با موفقیت و عشق به خدا کلاس اول ابتدائی را تمام کرد . و در سال ۱۳۵۶ به کلاس دوم رفت در کلاس دوم عکس شاه و همسرش را که در کتاب فارسی دوم چاپ کرده بودند امیر حسین به وسیله زغال چشمهای شاه ظالم و زنش را بیرون می آورد . معلم کتاب او را می گیرد و از او می پرسد چرا این کار را کرده ای ؟ و او را کتک می زند . اما امیرحسین می خندد و با خونسردی تمام جواب می دهد می خواستم ببینم چشم درآوردن چه طوری است . معلم از جواب او متحیر می شود و چیزی نمی گوید . امیر وقتی معلم را متحیر می بیند می گوید چرا شاه خون خوار چشم مردم بی گناه را در می آورد و آنها را به سیاه چالها می اندازد . و هیچ کسی حق سخن گفتن را ندارد . معلم کتاب را به امیرحسین می دهد و به او اجازه می دهد تا بنشیند .بعد از این ماجرا امیرحسین از همان موقع در کارهای کشاورزی به پدرم کمک می کند . او با همه به مهربانی و نرمی سخن می گفت . چیزی نمی گفت که کسی ازش برنجد . به دیگران کمک می کرد . اگر کسی کاری داشت همیشه امیر حسین حاضر بود . در یکی از روزهای تابستان سال ۱۳۶۵ امیر حسین به خانه عمه ام می رود ظاهراً به کمک شوهر عمه ام به کوبیدن خرمن می رود اما بعد از چند ساعتی کار دست امیر را خرمن کوب می گیرد و امیر حسین را بدون اطلاع خانواده ما به بیمارستان اقلید می آورند . اما بیمارستان او را نمی پذیرد . و امیر حسین را به بیمارستان کاشانی اصفهان انتقال می دهند . بعد به پدرم اطلاع دادند و پدرم به اصفهان رفت و در کنار تخت امیر حسین ماند . پنج انگشت وبازوی امیر حسین مجروح شده بود . بعد از ۷۰ روز امیر حسین را مرخص کردند و به خانه آوردند . در انگشتانش میله زده بودند بازویش هم زخم فراوانی داشت بالاخره امیرحسین کم کم بهبود یافت اما سلامتی کامل را به دست نیاورد به همین علت دکترها خواستند او را از خدمت سربازی معاف کنند ولی امیر حسین قبول نکرد و گفت من دلم می خواهد به جنگ بروم و به خاطر اسلام و امام و میهنم شهید بشوم . زندگی یک شهید سراسر خاطره است . آنها با کلام خود به ما درس آزادگی دادند . امیر حسین هیچ وقت دلش را به دنیا نبست و همیشه می گفت این دنیا زندانی است که ما انسانها در آن به جنب و جوش و فعالیت مشغولیم . به مادرم می گفت دلم می خواهد که شهید بشوم و تو را مادر شهید صدا بزنند . می گفت اگر خدا شهادت را قسمت من کند برای من گریه نکنید . وقتی به مرخصی می آمد آرام و قرار نداشت . می گفت دلم برای سنگرم و دوستانم تنگ شده . هنوز چند روزی به مرخصی اش مانده بود می رفت . هر چه ما اصرار می کردیم که بماند می گفت دلم هوای تفنگم را کرده دلم می خواهد پرواز کنم و به آسمان آبی و پر ستاره بروم . همیشه می گفت ای کاش من هم شهید می شدم و در گلزار شهر به خاک سپرده می شدم . همیشه می گفت خدایا مرا به آرزوی دیرینه ام یعنی شهادت برسان . امیر حسین عاشق امام حسین ( ع ) بود و در روزهای عاشورا به زنجیر زنی می پرداخت . هر وقت نام خاندان گرامی پیغمبر ( ص ) به میان می آمد بی اختیار اشک می ریخت . او می گفت : مرگ پایان زندگی نیست و با شهید شدن زندگی به پایان نمی رسد . و خداوند متعال به تمام شهیدان پاداش نیکو خواهد داد . امیر حسین ۹ ماه بیشتر خدمت نکرد . و در ۹ ماه هیچ وقت برادر دیگرم را که در کردستان به خدمت مشغول بود ندید . آنها خیلی دلشان می خواست همدیگر را ببینند . اما دیدار آنها ماند تا قیامت از شهید و شهادت گفتن سخت است . عشق حسین ( ع ) گر دلی عاشق نباشد زندگی زبهر چیست گر خزان و مه نباشد ابر و باران زبهر چیست . دنیا زندانی عمرگر خوش گذرد زندگی ترکم است . گر به سختی گذرد نیمه شبی دشوار است . گهی در کشتی و گه در عذابم گهی در کنج زندان خوابم . از شهید امیر حسین بهرامی . بسمه تعالی نامه شهید امیر حسین بهرامی به برادرش خدمت برادر عزیز و بهتر از جانم سلام و دعای فراوان می رسانم و سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم . و امیدوارم که همیشه مثل گلهای بهاری شاد و خرم بوده باشی و در زندگی هیچ گونه ناراحتی نداشته باشی . باری برادر جان اگر می خواهی از حال اینجانب امیرحسین بهرامی برادر خود باخبر باشی سلامتی برقرار است و تنها ناراحتی من دوری از شماست . که امیدوارم به زودی آن هم برقرار شود . و دیدار تازه گردد . نامه ای که نوشته بودی در مورخه . ۱۴/۱/۱۳۶۶ به دستم رسید . دلم می خواهد هر وقت به مرخصی آمدی برایم نامه بنویسی تا من هم بیایم . خدا نگهدار برادرت امیر حسین بهرامی ۱۱/۲/۱۳۶۶

 

درباره ی مدیر کل

سلام ، محمد پارسا هستم چند سالی میشه وبسایت شهدای اقلید رو راه اندازی کردم ، با فراز و نشیب های زیادی روبرو شدم و امیدوارم بتونم این مسئولیت سنگین رو به خوبی انجام بدم ...

مطلب پیشنهادی

شهید حسن کرمی

نام شهید: حسن نام خانوادگى شهید: کرمی نام پدر: بزرگمهر تاریخ تولد: 13 شهریور 1344 …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.