شهید جهانزیر ایزدپناه

کدشناسایى :۱۰۸۸۳۶۱
کدبایگانى :۶۶۲۱۵۹۲
نام :جهانزیر
نام خانوادگى :ایزدپناه
نام پدر :کهزاد
تاریخ‌تولد :۳۰/۱۲/۱۳۴۳
ش.ش :۳۲۷
محل‌صدورشناسنامه :اقلید
تاریخ شهادت :۰۳/۰۱/۶۶
نوع حادثه :سایرحوادث
شرح حادثه :حوادث‌مربوطبه‌توابین-حوادث‌بینابینى
استان :بنیادشهیداستان‌فارس
شهر :اداره‌بنیادشهیداقلید
وصیت‌نامه :%
۱۰۸۸۳۶۱ جهانزیر ایزدپناه
بسم الله الرحمن الرحیم
« و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون»
و مپندارید آنان که در راه خدا کشته شده‌اند مردگانند بلکه آنها زنده‌اند و نزد خدایشان روزى مى‌خورند.
با سلام بر نور پنها آسمان ولایت و امامت حضرت حجه‌ابن الحسن مهدى(عج) و با سلام بر نایب برحقش خمینى بت‌شکن و با سلام بر شهداى اسلام از بدر تا کربلاى حسین و از کربلاى حسین تا کربلاى میهن اسلامیمان. نباید گفته حضرت امیرمومنان على‌بن ابى‌طالب که گفته مسلمان باید وصیتش را آماده کرده باشد، از یاد برود. در نتیجه تصمیم گرفتم که چند وصیتى که دارم خدمت شما عزیزان عرضه بدارم. اول به ملت محروم ولى دلیر، هم‌میهنانم که امام را تنها نگذارید که او مردى مافوق است که رهبریت امت اسلامى را در دست دارد و از شما مى‌خواهم که صلح تحمیلى را نپذیرید و به جنگ ادامه دهید تا پیروزى انشاءالله و همچنین نگهداشتن پشت جبهه‌ها و انشاءالله با تلاش خود بتوانید اسرایمان را آزاد کنید.
بعد به پدر و مادرم که امیدوارم از اینکه در موقع رفتن به جبهه در خانه نبودم که از آنها اجازه بگیرم. امیدوارم که مرا ببخشید و مرا حلال نمایید. بخصوص مادرم، که واقعا خیلى شرمنده‌ام در رویش چون خیلى خیلى برایم زحمت کشیده و پدرم که واقعا درآمد ناچیزش توانست مرا به این حد برساند و روانه دانشگاه نماید و بعد به خواهرانم که امیدوارم مرا حلال نمایند و از شما مى‌خواهم زینب‌گونه عمل نمایند که انشاءاله پیام من رابه بقیه برسانند که حفظ حجاب مشتى است محکم بر دهان امپریالیسم شرق و غرب. و تو برادرم امیدوارم که راه مرا ادامه بدهى. چه با کار و کوششت و چه از طریق جنگ. و تو برادر کوچکم، تو با درس خواندنت امیدوارم که در صورت توفیق شهادت براى من راه من را اداه بدهید و برادرم باید بدانید که جبهه رفتن من اجبارى نبوده و پدرم مرا تا دانشگاه فرستاد و زحمت مرا کشید ولى من دوست داشتم به دانشگاه دیگرى که مربوط به عشق الهى است بروم.
جانزیر ایزدپناه – ۱۵/۱۰/۶۵

بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه شهید جهانزیر ایزدپناه
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
ومپندارید آنان که در راه خدا کشته شده اند جز مردگانند بلکه آنها زنده اند ونزد خدایشان روزی می خورند.
با سلام بر نور پنهان آسمان ولایت وامامت حضرت حجه ابن الحسن مهدی(عج)وبا سلام بر نائب بر حقش خمینی بت شکن وبا سلام بر شهدای اسلام از بدر تا کربلای حسین واز کربلای حسین تا کربلای میهن اسلامیمان بنا به گفته حضرت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب که گفته مسلمان باید همیشه وصیتش را آماده کرده باشد از یاد برود در نتیجه تصمیم گرفتم که چند وصیتی که دارم خدمت شما عزیزان عرضه بدارم اول به علت محروم ولی دلیر هم میهنانم که امام را تنها نگذارید که او مردی ما؟؟؟است که رهبریت امت اسلامی را در دست دارد واز شما می خواهم که صلح تحمیلی را نپذیرید وبه جنگ ادامه بدهید تا پیروزی انشاءالله وهمچنین نگهداشتن پشت جبهه ها وانشاءالله با تلاش خود بتوانید اسرایمان را آزاد کنید وبعد به پدرومادرم که امیدوارم از این که د موقع رفتن به جبهه در خانه نبودم که از آنها اجازه بگیرم امیدوارم که مرا ببخشید ومرا حلال نمایند بخصوص مادرم که واقعاً خیلی شرمنده ام در رویش چون خیلی خیلی برایم زحمت کشید وپدرم که واقعاً با آن درآمد ناچیزش توانست مرا به این حد برساند وروانه دانشگاه نماید وبعد به خواهرانم که امیدوارم مرا حلال نمایند از شما می خواهم زینب گونه عمل نمایند که انشاءالله پیام من را به بقیه برسانید وحجابتان را حفظ کنید که حفظ حجاب مشتی است محکم بر دهان ؟؟؟شرق وغری وتو برادرم امیدوارم که راه مرا ادامه بدهی چه با کارو کوششت وچه از طریق دیگر وتو برادر کوچکم تو با درس خواندنت امیدوارم که در صورت توفیق شهادت برای من راه من را ادامه بدهید ومردم باید بدانید که به جبهه رفتن من اجباری نوده وپدرم مرا تا دانشگاه فرستاد وزحمت مرا کشید ولی من دوست داشتم به دانشگاه دیگری که مربوط به عشق الهی است بروم.جهانزیر ایزدپناه ۱۵/ ۱۰/ ۶۵

بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی نامه شهید والامقام شهید جهانزیر ایزد پناه
شهید جهانزیر ایزدپناه در تاریخ ۳۰/ ۱۲/ ۱۳۴۳ در خانواده ای زحمتکش ومتدین در روستای احمدآباد از توابع شهرستان اقلید دیده به جهان گشود.وی پس از گذراندن دوران طفولیت وارد مدرسه شد وتحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد وبعد از آن در دانشگاه زاهدان در رشته فیزیک مشغول به تحصیل شد.در این هنگام بود که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به اوج خود رسید وشهید ایزد پناه به خاطر این که احساس مسئولیت می کرد وبرای ادای دین خود به وطن راهی میدان نبرد شد وسرانجام در کربلای۵ مجروح گردید وپس از انتقال به اقلید در بیمارستان امام خمینی(ره)دراثر نارسایی قلبی ناشی از موج گرفتگی در تاریخ ۳/ ۱/۶۶ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.شهید جهانزیر ایزدپناه فردی بسیار متواضع،خوش رو ومومن بود وبه حقوق والدین بسیار اهمیت می داد.روحش شاد ویادش گرامی باد